- خوش هیکل
خوش قد و قامت، خوش اندام
معنی خوش هیکل - جستجوی لغت در جدول جو
- خوش هیکل (خوَشْ / خُشْ هََ / هَِ کَ)
با هیکل خوب. با اندام متناسب. با قامت موزون
- خوش هیکل
خوشتراش خوش اندام آنکه دارای اندام متناسب باشد زیبا اندام
- خوش هیکل
برازنده، خوش اندام، خوش شکل، خوش قدوقامت، شکیل، موزون
متضاد: بدهیکل، بی قواره
متضاد: بدهیکل، بی قواره
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(خوَشْ / خُشْ خَ / خیا)
لغت نامه دهخدا
آنکه پندار نیکو دارد. خوش فکر. آنکه دل بد نمی آورد، که دلواپس چیزی نیست. که اندیشه و پروای چیزی ندارد. که باکی از بروز ناملایمی ندارد
(خوَشْ / خُشْ پَ / پِ کَ)
لغت نامه دهخدا
خوش اندام. با پیکر خوب. با پیکر خوش. خوش ترکیب: هیئی، نیکو و خوش پیکر گردیدن. (منتهی الارب)
بژکول فخرز تناور تناور جسیم قوی جثه: در آخر یکی مادیان بد سمند قوی هیکل و تند و بالا بلند
